محل تبلیغات شما

مــــرکز هیــئـت حضــرت ابـوالفــضـــل(ع) نــیــاســـــــر - خیابان ولی عصر(عج)حسینیه بیدكاب





اندیشه در كار خدا

لَیْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فى أَمْرِ اللّهِ.»:

عبادت كردن به زیادى روزه و نماز نیست، بلكه [حقیقتِ] عبادت، زیاد در كار خدا اندیشیدن است.



سلام نشانه تواضع


مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:


از جمله تواضع و فروتنى، سلام كردن بر هر كسى است كه بر او میگذرى، و نشستن در پایین مجلس است
.


كلید تمام گناهان


جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْكَذِبَ.»:


تمام پلیدى ها در خانه اى قرار داده شده و كلید آن دروغگویى است.

(بحار الانوار، ج78، ص377)





حضرت زهرا (س) والامقام ترین بانوی جهان


حضرت زهرا (س) دختر حضرت محمد (ص) و خدیجه (س)، همسر علی بن ابی‌طالب و مادر حسن ابن علی و حسین ابن علی و یکی از پنج عضو آل عبا است. کنیه‌ های حضرت زهرا (س) عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و. . ساده زیستی و پرهیز از تجمل از نکات بارز زندگی حضرت زهرا (س) است.

زندگینامه حضرت زهرا (س)

حضرت زهرا سلام الله علیها در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور ن جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده ن جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌ زدنی می‌باشد و از ن برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی ن عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (س) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌ باشد و در تمامی اعصار جریان دارد.

 مادر و پدر حضرت زهرا (س)


نام پدر حضرت زهرا (س) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد. مادر حضرت زهرا (س) خدیجه دختر خویلد، از ن بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌ شد و او را بزرگ ن قریش می‌ نامیدند.

 ولادت حضرت زهرا (س)

حضرت زهرا (س) در سال پنجم پس از بعثت و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. حضرت زهرا (س) چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند."





پیامبر (ص) درباره حضرت فاطمه (س) می فرماید:

فاطمه دخــترم بــهتــریــن زن عــالــم است

و فاطمه پــاره تـن مــن است


ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است
 
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است





شب میلاد دختر زهراست

                                   هر کجا بنگری شعف بر پاست

 
خانه مصطفی شده گلشن


                              دیده مرتضی شده روشن


مونس و یار مجتبی آمد


                          حامی شاه کربلا آمد

************************
خلاصه زندگی حضرت زینب

در آن زمان که صدیقه کبرا(س) به این گوهر دریای عصمت و طهارت حامله بود، حضرت ختمی مرتبت در مدینه نبود و به یکی از سفرها رهسپار بود. چون آن مظلومه از عالم رحم به عرصه وجود خرامید، صدیقه طاهره(س) به امیرالمؤمنین(ع) پیغام فرستاد که چون پدرم در سفر است و حاضر نیست، این دختر را نام بگذار. آن حضرت فرمود: من بر پدرت سبقت نمی گیرم، صبر فرمای که به این زودی باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح بداند، می نهد. چون سه روز گذشت، رسول خدا مراجعت فرمود و به جهت آن رسم معمول بود از نخست، به سرای عصمت کبرا درآمد.

امیرالمؤمنین علی(ع) خدمت آن حضرت عرض کرد یا رسول الله! حق تعالی جل و علا دختری به دخترت عطا فرموده است؛ نامش را معین فرمایید.

فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من اند، لکن امر ایشان را با پروردگار عالم است و من منتظر وحی می باشم. در این حال جبرئیل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را زینب» بگذار، چه این را در لوح محفوظ نوشته ایم.

پیامبر قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید و ببوسید و نامش را زینب بگذارد و فرمود: وصیت می کنم حاضرین و غایبین امت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند. همانا وی به خدیجه کبرا مانند است.

یک قلب و دو محبت، هرگز.»
حضرت زینب(س) حتی در زمان کودکی و سنین پایین، دارای معرفتی والا و عالی بودند. روزی از پدر خویش، حضرت علی(ع) پرسیدند: ایا مرا دوست داری؟ حضرت علی(ع) فرمودند: آری، آن گاه آن حضرت در پاسخ پدر فرمود: دو محبت ـ محبت خدا و محبت فرزندان ـ در قلب مؤمن نمی گنجد. پس سر و اساس این دوستی و محبت به این دلیل است که محبت خالص و واقعی از آن خدا و شفقت و دلسوزی از آن فرزندان می باشد و این علاقه و محبت به خاطر خدا می باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در پاسخ، ایشان را تایید کرده و ستودند.

این میزان از معرفت آن هم در دوران طفولیت، نشان از یک شناخت عمیق باطنی در وجود زینب کبرا دارد. در روز عاشورا، وقتی دست طفل خویش را گرفته و خدمت حضرت سیدالشهدا آورد و از آن حضرت استدعا کرد تا او را قبول کند، فرمود: اگر چنانچه جهاد و قتال بر ن وارد شده بود، هر اینه هزار هزار جان نثار جانان می نمودم. چه معرفتی است که او را وا می دارد تا فرزند خردسال خویش را با دست خود در راه خدا قربانی کند و به خوبی روشن است که آنچه او را الگوی همیشگی صبر و ایثار معرفی نموده است، معرفت و شناخت والای او به خدای متعال و حجت اوست.

زینب(س) در سنگر عبادت
امام سجاد(ع):عمه ام زینب(س) در تمام طول سفر اسارت از کوفه تا شام، پیوسته نمازهای واجب و مستحب خود را انجام می داد و رنج های سفر و مشکلات پرستاری کودکان یتیم و دل داری ن داغدار، او را از ادای مناجات و تهجد غافل نمی کرد، حتی در بعضی منزلگاه ها می دیدم که وی در اثر ضعف و گرسنگی، به صورت نشسته نمازهای خود را می خواند و از شدت ضعف و فرسودگی توانایی ایستادن نداشت.!»
کار عبادت و شب زنده داری زینب(س) قهرمان کربلا به جایی رسیده بود که حضرت سیدالشهدا(ع) هم از وی می خواهد:

خواهرم! در نماز شب خود، مرا از دعا کردن فراموش مکن».

به راز و نیاز و به سوز و گداز
تو گویی که، زهرا بود در نماز

چرا عقیله بنی هاشم؟
مقام و استعداد و فهم و درایت زینب(س) به قدری بالاست که دانشمندان بزرگ ایشان را به خاطر هوشمندی فوق العاده و قدرت شگرف مدیریت و پاسداری از آرمان های مقدس شهیدان کربلا، عقیله بنی هاشم»؛ یعنی بانوی خردمند دودمان بنی هاشم و قهرمان کربلا نامیده اند.

سؤالی ساده، جوابی خارق العاده
زینب(س) در سنینی بود که روی دامن علی(ع) می نشست و با ایشان گفت وگو می کرد. علی(ع) ضمن نوازش وی از او پرسید: فرزندم! بگو احد»، زینب گفت: احد»! بعد فرمود: بگو اثنین»؛ زینب(س) ساکت ماند. علی(ع) ادامه داد: فرزندم! چرا سخن نمی گویی؟!

زینب(س) فرمود: زبانی که به گفتن یک گردش کرده؛ چگونه دو تا» بگوید؟

علی(ع) دختر دلبندش را به سینه چسبانید و صورتش را غرق بوسه کرد.

مفسر بی نظیر قرآن واحکام
یک سال از اقامت علی(ع) و خاندانش در کوفه می گذشت که، گروهی از بانوان خردمند و بزرگوار کوفه، شوهران خود را به حضور علی(ع) فرستادند و پیغام دادند: ما شنیده ایم، زینب نیز مانند مادر بزرگوار خود، حضرت فاطمه(س)، دارای قدرت علم و دانش فراوانی است؛ اگر اجازه دهید و موافقت کنید، برای بهره برداری از خرمن علم ودانش او، به حضور وی مشرف شویم. علی(ع) و زینب(س) با این درخواست موافقت کردند، و زن های کوفه در محفل درس و تفسیر قرآن زینب(س) شرکت می جستند.

از کدام فضیلت و جلالت و کرامت او می توان سخن گفت؟
از نسب او، تربیت او، معرفت او، شکوه و عظمت او، طاعت و عبادت او، صبر و استقامت او، ایمان و قوت قلب و شجاعت او، فصاحت و بلاغت او و سرانجام وظیفه رسالت او؛ همان بار گرانی که کوه ها از کشیدن آن سر باز می زنند؟!

زینب، پرورده دامان رسالت و ولایت و عصمت است، نیای بزرگوارش قطب عالم وجود، رسول اکرم(ص)، پدرش امام علی(ع)، نمونه اعلای انسان کامل و مادرش زهرای مرضیه، مظهر عصمت و طهارت و صبر و استقامت است.

طهارت و پاکی خاندانش را خداوند به نصّ وحی، اعلام داشته است و آنان را از هر ناپاکی، منزّه و مبرّا معرفی کرده، می فرماید: إِنّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا». (احزاب: 33

زینب کبرا، در پرتو انوار وحی و در سایه خورشید ولایت و دامان عصمت بالید و پرورش یافت و با تعالیم عالیه مربیان عالم وجود، شجره طیبه وجودش به برگ و بار نشست.سالی چند، با رسول اکرم(ص) و مادر ارجمندش به سر آورد و منش والای او در دوران کودکی، از تعالیم الهی آن دو نخبه جهان هستی نقش پذیرفت.از آن پس، سالیانی را با پدر بزرگوارش امام علی(ع) که جامع فضائل و منبع کمالات نامتناهی بود، زیست و از چشمه سار دانش و فضل و ادب او، زلال معرفت و حقیقت نوشید.همدم و جلیس و انیس برادران برگزیده اش حسن و حسین(علیهما السلام) بود و از آن دو خورشید سپهر ولایت، اسرار و معارف فراوانی آموخت.

در رفعت شأن او، سخن حجّت خدا، امام سجاد(ع) کافی است که فرمود: یا عَمَّه! أنْتِ بِحَمْدِ اللهِ عالِمَهٌ غَیرٌ مُعَلَّمهّ وَ فَهِمَهٌ غَیرُ مُفَهَمَّهَ»!

صبر را شرمنده خود کرد
به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند؛ زینب(س)، این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد.

آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد؛ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.

یاد و خاطره همه ی شهیدان انقلاب اسلامی ایران
 و دفاع مقدس و شهیدان شهر نیاسر گرامی باد

 شهید

حسین تخكش

 شهید

صفرعلی گندمكار

 شهید

علیرضامحلوجی

 شهید

حسین حسنیان

 شهید 

غلامرضاغفاریان

 شهید

 محسن شاپوری نژاد

 شهید 

 سیدقوام سیدی

 شهید 

 سیدحسین میرصیفی

  شهید 

مسعودغلامی

 شهید

غلامرضا غلامی

 شهیدشهید سید حسن سیدی

سیدحسن سیدی

 شهید

احمدقاسمی 

 شهید 

محسن خراسانی

 شهید 

سیدرضا

 شهید 

سیدمحمدسیدی

 شهید 

حسن طالاری

 شهید

 اسماعیل حمیدی

 شهید 

سعدالله كرمانی

 شهید 

مجیدحلوایی

 شهید 

محمدعلی رضایی

شهید 

احمداصغرزاده

 شهید 

علی اكبرعرشی

 شهید 

علی تاجری

 شهید

 احسان تاجری

 شهید 

محمدحسین نجفی

 شهید 

حسین گندمكار

 شهید 

حسین سلمانیان

 شهید 

احسان محرابی

 شهید 

تقی یوسفی

 شهید 

حسین تقی پور

 شهید 

محمدرضا رحیمی

 شهید 

عباس سلمانیان

شهید  

حسین شریعتی

 شهید 

محمد دژاگاه

 شهید 

محمدعلی پاکزادنسب

 شهید 

احمد موته ای

 شهید 

مجیدمعصومی

 شهید 

مهدی معصومی

 شهید 

محسن عرب زاده

 شهید 

علی عبدالهی

 شهید 

 غلامرضا گلی

 شهید

 محمدرضا عصاریان

 شهید

 حسین مسگری

شهید

محمدرضا نخكوب 

 شهید

ماشالله اریانپور

 شهید

محمدحسین عبدالهی

 شهید

علی اكبرحلاجی

 شهید

مهدی نراقی

 شهید 

حسین تقی 

شهیدحسین فرجی

 شهید

محمدعرشی

 شهید

حمیدرضا عباسی

 شهید

حمیدرضاخبازی

 شهید

عباس عباسی مقدم

 شهید

مجیدحلاجی

 شهید

تقی روشنی

شهید

 ابراهیم آبایی

شهیدان

تقی زاده

 شهید

سیدمصطفی واجدی

 

شهیدعطارنیاسر
 
 






رهبر معظم انقلاب می فرماید:

این انقلاب بی نام امام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست



*یـاد و خاطره شـهدا و امــام شـهدا گـرامی بـاد*





امام علی (ع) می فرماید:

خداوند، شهدا را در قیامت با چنان جلال و نورانیتی وارد م می کند،

که اگر انبیا سواره از مقابل آنان عبور کنند به احترام شهیدان” پیاده می شوند.

(بحار الانوار جلد ۱۰۰ ص ۱۳)



یاعلی رفتم بقیع اما چه سود

هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود

یاعلی قبر پرستویت کجاست

آن گل صد برگ خوشبویت کجاست

هرچه یاشد من نمک پرورده ام

دل به عشق فاطمه خوش کردهام

حجمن بی فاطمه بی حاصل است

فاطمه حلال صدها مشکل است


فـــاطمه نـــور بـــود ولـــی زن بود

جـــلوه حــق بــود کــه مـــســتور بود



آثار و برکات تسبیحات حضرت حضرت فاطمه زهرا((سلام الله علیها))

1-خوشنودی خدا 2-دور کردن شیطان
3-ورود به بهشت  4-سنگینی اعمال نیک

هدیه‌ای آسمانی از جانب پدر
 
هنگامی که فاطمه(س) از سختی کارهای خانه در زحمت بود،‌امیر‌مؤمنان به ایشان فرمود:

نزد پدر برود و خدمتکاری درخواست کند تا در امور منزل یار و همکارش باشد.
 
وقتی پیامبر(ص) از خواسته‌آنان آگاهی یافت، فرمود: ای فاطمه، می‌خواهی چیزی به تو عطا کنم که از خدمتکاری و همه دنیا با

آنچه در آن است، ارزش‌مند تر است؟ حضرت فاطمه(س) فرمود: مشتاقم بدانم چیست؟

پیامبر(ص) فرمود: بعداز نماز سی و چهار مرتبهالله اکبر» و سی و سه مرتبه الحمد لله» و سی و سه مرتبه سبحان الله»

بگو و آن را با لا اله الا الله» ختم کن.
این کار برایت از چیزی که می‌خواهی و از دنیا و هرچه در آن است،‌بهتر است.»
 
در آن لحظه که این هدیه آسمانی به فاطمه(س) عطا شد، فرمود:‌ از خدا و رسول راضی شدم.»
 
امام باقر(ع) درباره تسبیح حضرت زهرا می‌فرماید: خداوند متعال با هیچ ستایشی بالاتر از تسبیحات فاطمه زهرا(س)

عبادت نشده است و اگر چیزی افضل از آن وجود داشت، رسول خدا(ص) آن را به فاطمه(س) اعطاء می‌کرد».

معنای تسبیح حضرت زهرا(س)
 
الله اکبر
 
انسان با گفتن الله اکبر» به نهایت عجز خود اعتراف می‌کند و به ناتوانی‌اش به درگاه الهی بارها اقرار می‌کند.
 
جمیع بن عمیر می‌گوید: در محضر امام‌صادق(ع) بودم. حضرت از من پرسید: جمله الله اکبر» یعنی چه؟‌گفتم:‌

یعنی خدا از همه چیز بزرگ‌تر است. حضرت فرمود:‌ مطابق این معنا خدا را چیزی تصور کرده ای و او را بزرگ تر از آن

چیزها تصور نموده‌ای. عرض کردم: پس معنی الله اکبر» چیست؟‌حضرت پاسخ داد:‌معنایش این است؛

الله اکبر من ان یوصف؛ خداوند بزرگ‌تر از آن است که توصیف گردد.»
 
الحمدلله
 
پس از آن‌که انسان به عجز و ناتوانی خویش در شناخت خالق اعتراف کرد، با گفتن الحمد لله» که از افضل اذکار تسبیح

است،‌وارد مرحله بعدی می‌شود.
 
حضرت امام‌خمینی در باب حمد می‌فرماید: حمد خدا مساوی شکر است؛ چنانچه در روایات کثیره وارد است،

کسی که الحمد لله» بگوید شکر خدا را ادا کرده است، چنانچه امام‌صادق(ع) فرمود:‌

شکر هر نعمتی اگرچه بزرگ باشد،‌این است که حمد خدای عزوجل کنی».
 
سبحان الله
 
شخصی از حضرت علی(ع) پرسید:‌ »معنی سبحان الله» چیست؟ حضرت فرمود: سبحان الله» تعظیم مقام بلند و با عظمت خدا و

منزه دانستن او از آنچه مشرکان می‌پندارند، است و زمانی‌که بنده این کلمه را می‌گوید، همه فرشتگان بر او درود می‌فرستند»

ثواب تسبیح حضرت زهرا با تربت امام‌حسین(ع)
 
درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(س) با تربت امام‌حسین(ع) از حضرت صاحب الامر (عج) روایت شده است: هرکه تسبیح تربت

امام‌حسین(ع) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر برای او نوشته می‌شود».
 
بعداز آن‌که رسول اکرم(ص) تسبیحات را به کوثرش عطا کرد، حضرت فاطمه ابتدا رشته‌ای از پشم تابیده و با آن به تسبیح

پرداخت، تا این که حضرت حمزة بن عبدالمطلب شهید شد.

پس حضرت فاطمه(س) از تربت قبر آن بزرگوار خاک برداشت و تسبیح ساخت و با آن تسبیح می‌کرد و مردم نیز چنان کردند

و چون سید‌الشهدا شهید شد، سنت شد که از تربت آن امام‌مظلوم،‌تسبیح سازند و با آن ذکر گویند.

اول رجب سالروز ولادت با سعادت پنجمین نور ولایت

حضرت امام محمد باقر(ع)بر همه ای مسلمانان مبارک باد




 هر كه بر خدا توكل كند،مغلوب نمی شود،
و هر كه از گناه به خدا پناه برد،شكست نمی خورد.


بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (151)

سه چیز از خصلتهای نیك دنیا و آخرت است:
از كسی كه به تو ستم كرده است گذشت كنی،
به كسی كه از تو بریده است بپیوندی،
و هنگامی كه با تو به ندانی رفتار شود،بردباری كنی.


بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

27جمادی الثانی سالروز شهادت

آقا سلطانعلی ابن امام محمد باقر(ع)  که مرقد مطهرش در مشهد

 اردهال می باشد را به عموم شیعیان بخصوص مجاورین 

آن حضرت مردم متدین نیاسر تسلیت عرض می نماییم.

كانون فرهنگی مسجد صادقیه نیاسر

پایگاه اینترنتی هیئت حضرت ابوالفضل (ع) نیاسر-نخل 

پایگاه اینترنتی نیاسر امروز(نیاسران)

پایگاه اینترنتی دلسوختگان حضرت رقیه خاتون (س)نیاسر

پایگاه اینترنتی شهیدان نیاسر ودفاع مقدس

پایگاه اینترنتی هیئت شاهزاده حضرت علی اصغر(ع) نیاسر


خطبه آن حضرت بعد از غصب فدك

روایت شده: هنگامى كه ابوبكر و عمر تصمیم گرفتند فدك را از حضرت فاطمه علیهاالسلام بگیرند و این خبر به ایشان رسید، لباس به تن كرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از ن فامیل و خدمتكاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالی كه چادرش به زمین كشیده مى‏شد، و راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، بر ابوبكر كه در میان عده‏اى از مهاجرین و انصار و غیر آنان نشسته بود وارد شد، در این هنگام بین او و دیگران پرده‏اى آویختند، آنگاه ناله‏اى جانسوز از دل برآورد كه همه مردم بگریه افتادند و مجلس و مسجد به سختى به جنبش درآمد.

سپس لحظه‏اى سكوت كرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساكت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آنگاه كلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سكوت برقرار شد، كلام خویش را دنبال كرد و فرمود:


اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ،

مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها، وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها،

جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها، وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراكِ اَبَدُها،

وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّكْرِ لاِتِّصالِها،وَ اسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها،

وَ ثَنی بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها.


وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ، كَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها،

وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُۆْیَتُهُ،

وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ كَیْفِیَّتُهُ.

اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْ‏ءٍ كانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها،

كَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ،
مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَكْوینِها،

وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ،

وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ،

وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.

حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شكر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شكر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى كه خلق فرمود و عطایاى گسترده‏اى كه اعطا كرد، و منّتهاى بى‏شمارى كه ارزانى داشت، كه شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراك دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شكرگزارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان كرد.

و گواهى مى‏دهم كه معبودى جز خداوند نیست و شریكى ندارد، كه این امر بزرگى است كه اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفكر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندى كه چشم‏ها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درك او عاجز مى‏باشند. موجودات را خلق فرمود بدون آنكه از ماده‏اى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنكه از قالبى تبعیّت كنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد، بى‏آنكه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائده‏اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حكمتش و آگاهى بر طاعتش، واظهار قدرت خود،و شناسائى راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون گردد.





میلادباسعادت منجی عالم بشریت،
فخر عالم امکان و آخرین حجت خدا
حضرت مهدی صاحب العصر و زمان 
بر همه عاشقان آن حضرت  مبارک باد







شــایـــد ایـــن جمعــه بـیــایـــد

شـــایــــد.

پــــرده از چــهره گشـایــــد

شـــایــــد.











میلاد با سعادت آینه دار جمال و کمال نبوی،

یادآور رشادت و شجاعت علوی،

سرو قامت آل یاسین

شیر مرد صحنه نبرد کربلا،

نور چشم آقا ابا عبدالله الحسین


حضرت علی اکبر و روز جوان،

بر همه جوانان دلیر ایران اسلامی مبارک باد





می وزد عطر بهشتی از گلستان ولایت

ماه لیلا جلوه گر شد در شبستان ولایت

غنچه ی لیلا شکوفا شد به گار حسینی

میزند لبخند شادی گل به بستان ولایت

حیدر ثانی بیامد یا نبی رخ می نماید

اکبر زیبای لیلا پرده از چهره گشاید




فضیلت ماه شعبان

شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَآله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود: شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد، بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه‌السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید، امام زین العابدین علیه‌السلام اصحاب خود را جمع مى‌کرد و مى‌فرمود، اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است.

 

حضرت رسول صلى الله علیه وآله مى‌فرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید، به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود، شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان، براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند


سپس امام صادق علیه السلام چنین گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمود: از هنگامی که شنیدم منادی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در ماه شعبان ندا داد، روزه شعبان از من فوت نشد و تا زمانی که زنده هستم، به خواست خداوند از من فوت نخواهد شد.

 

بنا بر آنچه در شماری از متون روایی وارد شده، پیامبر اکرم (ص) در یکی از سال‌ها، به هنگام آغاز این ماه خطبه‌ای خواندند و مردم را نسبت به شرافت این ماه آگاه فرمودند.


ویدادهای ماه شعبان:

مهمترین رویداهای این ماه عبارتند از:


- دوم شعبان؛ آمدن حکم وجوب روزه ماه رمضان درسال دوم هجری

- سوم شعبان؛ ولادت امام حسین(ع)

- چهارم شعبان؛ ولادت حضرت عباس(ع)

- پنجم شعبان؛ ولادت امام سجاد(ع)

- یازده شعبان؛ ولادت حضرت علی اکبر(ع)

- پانزده شعبان؛ ولادت امام زمان(عج)


سالروز وفات بانوی بزرگ اسلام،همسفر خورشید،
همسر با وفای رسول خدا حضرت خدیجه کبری
بر تمام مسلمانان جهان تسلیت باد




خدیجه پشتیبان و یاور راستین اسلام بود و رسول خدا(ص) به وجود او آرامش می یافتند.


بحار الانوار  جلد 16 ص  11





فرا رسیدن ایام شهادت مولی موالموحدین
 
حضرت امیر المومنین علی(ع) و شب های قدر

به همه ی شیعیان آن حضرت تسلیت و تعزیت باد





امشب این دل یاد مولا می کند
لیله القدر است و احیا می کند
بشنو ای گوش دلها، بی صدا
نغمه ای "فزت و رب الکعبه"را




پیامبر(ص)

هر که از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی،

شب قدر را به عبادت بگذراند،

گناهان گذشته اش آمرزیده می شود.




 

سالگرد شهادتشهید حسین تخكش را گرامی می داریم.

نامحسین     نام خانوادگیتخت کش نیاسر     نام پدرعلی اکبر

تاریخ تولد1344/12/15 تاریخ شهادت1366/04/01کد شناسایی1162411

شماره پرونده66/4250

زندگی نامه:  تخت کش نیاسر، حسین/ الف - ش : پانزدهم اسفند 1344، در شهر نیاسر از توابع شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت.حسین از اوان نوجوانی فردی با حجب وحیا بود یادم هست که یکی از افرادی بود که در کلاسهای درس قرآن که توسط ون نیاسر بخصوص کلاس حاج آقا لطفی شرکت می کرد وهمیشه در هر مراسمی که در مسجد صادقیه برپا می شد زودتر از دیگران در مسجد بود یاد وخاطره اورا در سالروز شهادتش گرامی می داریم . یكم تیر 1366، در سردشت بر اثر اصابت ترکش به سر و پا توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در حسینیه حضرت ابوالفضل (ع) نیاسر-حسینیه نخل بیدكاب زادگاهش واقع است.روحش شاد



شـهادت امــام زیـن العابــدیـن (ع) وارث نهضت عاشورا بر همگان تسلیت باد





ای داغدار آینه کربلا سلام

معنای صبر و داغ و سجود و دعا سلام




امام سجاد(ع)
یعقوب یک یوسف بیشتر نداشت در حالی
که چشمانش از غم فراق یوسف سفید شد و
من در جلوی چشم خودم هجده یوسف
را دیدم که یکی پس از دیگری
بر زمین افتادند



سلام عزاداری هاتان قبول
یكی از مجلات منتشره در كشور را(به نام مجله آشنا) می خواندم به مطلبی جالب رسیدم گفتم چطوره بچه هیئتی هامون كه احتمالا كمتر به بعضی نشریات كشور دسترسی دارند در وبلاگ بخونند وآن داستانی مربوط به یك شعر آئینی است.
راست گفته هركه این شعر را خدا به زبانش جاری كرده واقعا كه نازیدنی است .
بزم محبت كه آن جا گدایی به شاهی مقابل نشیند.
بعضی جملات وتكیه كلامهایی هست كه كسی از صاحب آن سخن خبر ندارد.مثلا همین جمله كه برخی مداحان می گویند:
 برای رفتن به حرم امام حسین(ع) باید از جناب ابوالفضل(ع) اجازه گرفت كه حتما برای شما جالب خواهد بودكه بدانید منشاء این سخن از كجاست؟
در كتاب ریحانه الادب جلد ششم آمده است:
كه ناصرالدین شاه در سفری كه به كربلا داشت  بعد از غسل زیارت ابتدا به سوی حرم حضرت ابوالفضل(ع) حركت می كند ؛اطرافیان می گویند:معمولا اول به زیارت بزرگتر می روند ورسم است كه از حرم سیدالشهداء زیارت را شروع كنند.
ناصرالدین شاه می گوید:
اینجا دستگاه سلطنت است وبه اصول آن من آشناتراز شما هستم .كسی كه می خواهد به حضور شاه برود اول باید وزیر دربار را ببیند وكسب اجازه نماید.
ناصرالدین شاه بعد از زیارت حضرت قمربنی هاشم (ع) به حرم حضرت سیدالشهداء می رود ومی خواهد كه كسی روضه خوانی كند پیرمرد روضه خوانی به نام سید حبیب كه در گریز زدن مشهور بوده  دعوت می كنند  اوهم وارد حرم كه می شود بدون مقدمه رو به ضریح می كند ومی گوید :
ای جد مظلوم : 
ناصرالدین عرض می كند فراموش نمی كنم آن وقت و ساعتی كه شما عصر عاشورا یكه وتنها  به نیزه تكیه دادی  وهل من ناصر می گفتی حالا آمده ام ولی حیف كه دیر آمده ام.
این گریز زیبای سید حبیب روضه خوان چنان انقلابی در جمع ایجاد كرد كه ناصرالدین شاه از هوش رفت ؛شاه را به داخل رواق مطهر بردند،به هوش كه آمد با سوز وگداز گفت:
گر دعوت دوست می شنودم آن روز      من كوی مراد می ربودم آن روز     آن روز كه بود روز هل من ناصر      ای كاش كه ناصر تو بودم آنروز
جالب است شاهان قاجار با تمام بدی هایی كه از انان گفته اند وشنیده ایم عرض ارادت به ائمه معصومین (س) صادق بوده اند ویكی از دلایل مخالفت روشنفكر نماهای عصر پهلوی بیش از ان كه به خاطر استبداد باشد به خاطر باورهای دینی انان بوده است.چرا كه همین روشنفكران با پهلوی كه دین ستیز بود مشكلی نداشتند واین شعر هم سروده ناصرالدین شاه قاجار می باشد.  

خرم دلی كه منبع انهار كوثر است 
كوثر كجا زدیده ی پر اشك بهتر است
نام حسین وكرببلا هر دو دلربا است 
نام علی اكبراز آن دلرباتر است
رفتم بكربلا بهسر قبر هر شهید 
دیدم كه مرقدشهدا مشك و عنبر است
هر یك مزار ومرقدشان چهار گوشه داشت 
شش گوشه یكضریح در آن هفت كشور است
پرسیدم از كسیسببش را به گریه گفت 
پائین قبر حسینقبر اكبر است
پائین پای قبرعلی اكبر جوان 
هفتاد و یكشهید چو خورشید انور است
بر دست راستقبر یكی پیر جلوه كرد 
زان گوشه یرواق كه نزدیكی در است
پرسیدم ازمخادم آن كاین مزار كیست 
گفتا حبیب نوردو چشم مظاهر است
نزدیك نهرعلقمه دیدم یكی شهید 
گفتم چرا حدا زشهیدان دیگر است
گفتا خموش باشكه عباس نوجوان 
منظور او ادببجناب برادر است
رفتم بخیمه گاهشنیدم بگوش دل 
آنجا فغان زینبمظلوم اطهر است
رفتم بسوی خیمهی بیمار كربلا 
دیدم كه با دوصد عم و محنت برابر است
عازم شد بحجلهی داماد كربلا 
دیدم عروس قاسمداماد مضطر است
رفتم ز كربلابه سر تربت علی ع 
دیدم كه بارگاهعلی عرش اكبر است
وارد شدم بصحنو سرایش بصد امید 
دیدم چهل چراغعلی سر و كوثر است
برگشتم از رواقشدم وارد حرم 
دیدم كه چشمنوح بنی جای حیدر است 
پر نور جشم نوحبنی از علی بود 
این نكته هم زكاتب از خاك كمتر است
شاها توئی كهناصر دین باد چاكرت 
منظور او باذنجناب مطهر است
ناصر چو بر نجفبرسید و بگریه گفت 
هر صبح و شامچشم امیدش بدین در است



حضرت علی اكبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،(1)سال43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.

پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.(2)

او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود . و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد .

ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت كرد: (ادامه مطلب بروید)


حضرت قاسم(ع) فرزند امام حسن مجتبی(ع) است و مادرش رَمله نام دارد. مرحوم شیخ مفید، سه نفر از فرزندان امام حسن(ع) را نام برده که در کربلا به شهادت رسیده‌اند که عبارتند از: قاسم، ابوبکر و عبدالله. و مرحوم محدث قمی فرزند دیگری بنام عبیدالله نیز یاد کرده است که او نیز در کربلا شهید شد. 
حضرت قاسم(ع) نوجوانی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. او دو ساله بود که پدرش شهید شد و در مهد تربیت حسینی بزرگ شد و آن روح بلند و همت عالی در این جوان هاشمی اثری عمیق کرد و با اینکه در واقعه‌ی کربلا، نوجوانی کم سن و سال بود اما وقتی به میدان رفت بر خلاف انتظار لشکریان دشمن، چنان با شهامت و دلیرانه جنگید و بر قلب دشمن تاخت تا اینکه بر او حمله کرده و شهیدش نمودند. شهادت حضرت قاسم(ع) در سال 61 هجری قمری رخ داد و آنطور که سن آن حضرت را 13 سال نوشته اند، تاریخ ولادت ایشان را می‌توان اوائل سال 48 هجری قمری تخمین زد.

 شهادت قاسم(ع) در واقعه‌ی کربلا

 شب عاشورا، امام حسین(ع) به اصحاب فرمود: فردا همه‌ی شما کشته خواهید شد، قاسم(ع) نزد عمویش آمد و عرض کرد: عمو جان من هم فردا کشته خواهم شد؟ امام او را به سینه‌اش چسباند و فرمود: مرگ در نظر تو چگونه است؟ قاسم(ع) جواب داد: از عسل شیرین‌تر است. 

امام به او فرمود: تو بعد از بلایی عظیم کشته می‌شوی و عبدالله شیرخوار هم شهید می‌شود. روز عاشورا قاسم(ع) خود را آماده‌ی جنگ کرد و به حضور امام حسین(ع) آمد تا از او اجازه‌ی جهاد بگیرد، امام او را در آغوش گرفت و مدتی با هم گریه کردند، سپس قاسم(ع) اجازه‌ طلبید و امام به او اجازه نمی‌داد. هرچه آن امامزاده‌ی بزرگوار در اجازه‌ی جهاد، مبالغه می‌کرد، حضرت مضایقه می‌فرمود تا آنکه بر پای عموی خود افتاد و چندان بر آن بوسه زد و گریست تا از امام اجازه گرفت. 
بعضی نقل می‌کنند که امام حسین(ع) هنگام روانه کردن قاسم(ع) به میدان، عمامه‌اش را دو نصف کرد نیمی از آن را مانند کفن بر تن قاسم(ع) نمود و نیمی دیگر را بر سر قاسم(ع) بست. شاید اینکه در سخن حمیدبن مسلم چهره‌ی قاسم(ع) به نیمه‌ی قرص ماه تعبیر شده از این رو بود که پارچه‌ی عمامه نیمی از صورت او را پوشانده بود.
آنگاه حضرت قاسم(ع) به سوی میدان رفت و در حالیکه اشک بر گونه‌های مبارکش روان بود فرمود: اگر مرا نمی‌شناسید، من قاسم پسر حسن(ع) و نوه‌ی پیامبر(ص) هستم که برگزیده‌ای از سوی خداوند است، این عمویم حسین(ع) است که مانند اسیران، گروگان گرفته شده و در بین مردم گرفتار شده است. خدا این مردم را از باران رحمتش سیراب نسازد. سپس کارزار سختی نمود، به طوری که با آن کمی سن، تعدادی از دشمنان را کشت.
حمیدبن مسلم نقل می‌کند: پسری را دیدم که برای جنگ از خیمه‌ها بیرون آمد، گویی رخسارش همچون پاره‌ی ماه بود، شمشیری در دست و پیراهن و شلواری بر تن و نعلینی در پای خود داشت که بند یکی از آنها پاره شده بود و فراموش نمی‌کنم که بند نعلین چپش بود…

سپس عمروبن سعد بن نفیل اَزُدی گفت: به خدا سوگند به این پسر حمله می‌کنم، گفتم سبحان‌الله این چه قصد و اراده‌ای است که نموده‌ای؟ این گروهی که پیرامون او را فراگرفته‌اند، برای او بس است آن مرد گفت: سوگند به خدا، بر او می‌تازم. 
پس بر قاسم(ع) تاخت تا آنگاه که شمشیری بر فرق مبارک آن مظلوم زد و سر او را شکافت، حضرت قاسم(ع) با صورت روی زمین افتاد و فریاد زد: ای عمو! به فریادم برس… حمیدبن مسلم می‌گوید: چون صدای قاسم(ع) به گوش امام حسین(ع) رسید، آن حضرت با شتاب سربرداشت و به قاسم(ع) نگاه کرد، آنگاه به عمرو حمله کرد و با شمشیری دست او را جدا نمود. عمرو فریادی کشید به طوری که لشکریان صدای او را شنیدند، سواران اهل کوفه حمله کردند تا عمرو را از دست امام رها کنند ولی همین که هجوم آوردند، بدن عمرو با سینه‌ی اسب‌ها برخورد کرد و او زیر پای اسبان لگدکوب و کشته شد. حمیدبن مسلم می‌گوید: چون گرد و غبار فرو نشست، دیدم امام بالای سر قاسم(ع) است و آن جوان در حال جان کندن می‌باشد و پای بر زمین می‌ساید. حضرت فرمود: سوگند به خدا که دشوار است بر عموی تو که او را بخوانی و او نتواند اجابت کند و اگر اجابت کند، تو را سودی نبخشد. دور باشند از رحمت خدا، جماعتی که ترا کشتند. آنگاه امام حسین(ع) قاسم(ع) را از زمین برداشت و در بر کشید و سینه‌ی او را به سینه‌ی خود چسباند و به سوی خیمه‌ها روان گشت، در حالیکه پاهای قاسم(ع) بر زمین کشیده می‌شد. سپس او را در نزد پسرش، علی‌بن‌الحسین(ع) در میان کشته شدگان اهل‌بیت خود، جای داد. 
روایت شده است که امام حسین(ع) فرمود: خدایا این گروه را نابود و پراکنده گردان و هیچیک از آنها را باقی نگذار و هرگز آنان را نبخشای. ای عموزادگان من، بردباری کنید. ای اهل‌ بیت من، شکیبایی کنید و بدانید که پس از امروز، دیگر هرگز خواری نخواهید دید.

 کثرت علاقه‌ی امام حسین(ع) نسبت به قاسم(ع)

 در علاقه‌ی زیاد امام حسین(ع) به قاسم(ع)، شواهد بسیاری ذکر شده از جمله اینکه حضرت سیدالشهداء(ع) در وداع هیچیک از شهدا غش نکرد مگر در وداع حضرت قاسم(ع) و منجمله حضرت سیدالشهداء(ع) در ابتدای امر، اجازه نداد که حضرت قاسم(ع) به میدان برود مگر بعد از التماس و بوسیدن دست و پای عموی بزرگوارش. هنگامی که امام حسین(ع) ناله‌ی حضرت قاسم(ع) را شنید، با شتاب به بالین او آمد و اینگونه به بالین شهیدی نشتافته بود و وقتی به بالین قاسم(ع) آمد، لشکر را نفرین نمود. 

امام حسین(ع) همانطور که صورت به صورت علی‌اکبر(ع) گذارد، وقتی که به بالین حضرت قاسم(ع) آمد سینه‌اش را به سینه‌ی او چسباند. حاصل اینکه از آنچه گفته شد، معلوم می‌شود که حضرت سید‌الشهداء(ع) به حضرت قاسم(ع) و علی‌اکبر(ع) به یک نحو محبت داشت و به یک چشم نظر می‌فرمود




شیعیان دیگر هواینینوا دارد حسین (ع)

 روی دل با کاروان کربلا دارد حسین (ع)

از حریم کعبه جدش بهاشکی شست دست

 مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

میبرد در کربلا هفتادو دو ذبح عظیم

بیش از اینها حرمتکوی منا دارد حسین

پیش روراه دیار نیستیکافیش نیست

 اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بسکه محمل ها رودمنزل به منزل با شتاب

کس نمی ‌داند عروسییا عزا دارد حسین

رخت و دیباج حرم چونگل به تاراجش برند

 تا بجائی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستوربود و سر غیب

ورنه این بی ‌حرمتیها کی روا دارد حسین

سروران ، ‌پروانگانشمع رخسارش ولی

 چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر به تاج زین نهادهراه ‌پیمای عراق

 می ‌نمود خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سرکند سودا ولی

خون به دل از کوفیانبی‌ وفا دارد حسین

دشمنانش بی‌ امان ودوستانش بی ‌وفا

 با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین

سیرت آل علی باسرنوشت کربلاست

 هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنانتشنه قسمت می ‌کند 

 عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می ‌بنددبه روی اهل بیت

 داوری بین با چه قومی بی ‌حیا دارد حسین

بعد ازینش صحنه ‌ها وپرده ‌ها اشکست و خون

 دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

ساز عشق است و به دلهر زخم پیکان زخمه ‌ئی

گوش کن عالم پر ازشور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همهبیگانه شد دیدم هنوز

  با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تاچه خواهد از خدا

جای نفرین هم بلبدیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیابنشین به چشم شهریار

 کاندرین گوشه عزایی بی ‌ریا دارد حسین

 شادی روح شهدای كربلا  صلوات


پس از چهل منزل اسـارت *** کند زینب حسینش را زیـــارت


اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید

گویا زینب محزون ز سفر می آید

اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است

هر که را می نگرم غم زده و محزون است

زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب

کز غم اصغر بی شیر دلش خون است



چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش، اهل بیت ایشان برای عزاداری به کربلا وارد و در آنجا با جابربن عبدالله انصاری مواجه شدند، وی بعنوان نخستین کسی که سنت زیارت اربعین را پایه‌گذاری کرده شناخته می‌شود. وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) و یاران بزرگوارش به مدینه رسید، جابر که از دو چشم نابینا بود مدینه را به قصد زیارت کربلا ترک کرد.
در این سفر شخصیتی دانشمند و مفسری بزرگ به نام سَعدبن جُناده» همراه جابر بود.
پس از وارد شدن به کربلا در رود فُرات غسل کردند و به کنار مرقد مطهر امام حسین(ع) رفتند و آن حضرت را با زیارتی به نام زیارت اربعین زیارت کردند.




آخرین جستجو ها

خلوتگاه عاشقانه زندگی در تابوت حکایت و شعر پند آموز gadesinti ranmendmitma Christopher's game Laura's style هوم فرش HomeFresh tenpardvescie پدران کمرو